مدح و مناجات با امام زمان عج الله تعالی فرجه
هر که در طایـفـه مـنـتظـران جا دارد چـشـم امّـیــد بـه بـیــداری فــردا دارد هـمۀ عـمـر دم از یـاری مـولا زدهایم گرچه گفتیم، ولی وقت عمل جا زدهایم ما نفهـمیده در این غـائله سربار شدیم عاشـقی دردسـری بود، گرفـتار شدیم غیر هر جمعه که ما لحظه شماری کردیم تا به پایان برسد فاصله، کاری کردیم؟ ما نشستـیم و فـقط درد سرودیم از تو غـزل سـادۀ «برگرد» سـرودیم از تو با حساب دل خود هرچه شمردیم نشد بیریـا هـیچ دعـایی به تو تـقـدیـم نشد انتـظار فـرج و دیـدۀ تر کـافی نیست! ندبه و عهد به هنگام سحر کافی نیست! آی مردم پسر فـاطـمه تـنهاست هـنوز قـرنها رفـته و او منـتظر ماست هنوز یازده قرن گذشته است و زمستان باقی است یوسفی رفته و تنها غم هجران باقی است گرچه گاهی دل او را به گنه لرزاندیم عهد خواندیم و بر آن عهد مصمم ماندیم شک نداریم که این معرکه رد خواهد شد شاید این جمعه همان جمعه که میآید شد |